کد خبر: 1280854
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
بررسی چالش‌های خانواده در جامعه امروز در گفت‌وگوی «جوان» با پژوهشگر حوزه زنان و خانواده 
 با توجه به تجربیات علمی و آموزشی و مشاهده میدانی از مشاوره‌ها بیشترین چالشی که با آن مواجه شده‌ام، عدم آگاهی و ضعف آگاهی مهارت‌های زندگی و مهارت‌های تربیتی، مهارت‌های مربوط به خانواده و توسعه فردی در بحث‌های روانشناسی و اخلاق است
زهرا چیذری
جوان آنلاین: خانواده یکی از بنیادی‌ترین زیربنا‌های هر جامعه‌ای است و در جامعه اسلامی ایران اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، اما خانواده امروز حتی در کشوری مانند ایران با وجود پشتوانه غنی و ریشه‌های عمیق در دنیای در مسیر تندباد القا‌های رسانه‌ای و در جهانی که با ارتباطات و فضای مجازی به شکل دهکده‌ای کوچک در آمده‌است، دچار تغییرات و چالش‌هایی شده‌است. چالش‌هایی که برای مواجهه با آن باید به دانش مهارت‌های زندگی و قدرت تفکر خلاق مجهز بود و در مواجهه با سونامی اطلاعات که به صورت ملغمه‌ای از درست و نادرست است، قدرت غربالگری داشته و بتوانیم سره را از نا‌سره تشخیص دهیم و در مسیر موفقیت و اعتلا قرار بگیریم، اما مهارت تفکر خلاق و نقاد و همچنین مهارت مواجهه با چالش‌های مختلف در زندگی، موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با وجود افزایش ظاهری مطالب آموزشی در فضای مجازی و حقیقی و باب‌شدن و کمک گرفتن از مشاوران در حوزه‌های مختلف به خصوص حوزه خانواده، شاهد آن هستیم که خیلی وقت‌ها توصیه‌های مشاوران هم نمی‌تواند کارساز باشد و حتی در مسیر معکوس عمل می‌کند. شاید به این خاطر که کسی قرار است در نهایت تصمیم بگیرد، عمل کند و پاسخگو باشد، خود ما هستیم و معنای مشاوره گرفتن از دیگران هم بهره‌گیری از نظرات آنها و تطابق آن با تصمیم و نظرات و شرایط خود ماست. در این صورت است که می‌توان از مشاوره‌ها هم نتیجه مناسبی گرفت. به سراغ خانم مریم محمود‌زاده طلبه نمونه، مدرس حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه خانواده رفته‌ایم و با وی به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم. 
 
خانم محمود‌زاده! با توجه به حوزه فعالیتی که در حوزه زنان و خانواده دارید، از نگاه شما مهم‌ترین چالش‌هایی که خانواده امروز با آن مواجه است، چیست؟
 با توجه به تجربیات علمی و آموزشی و مشاهده میدانی از مشاوره‌ها بیشترین چالشی که با آن مواجه شده‌ام، عدم آگاهی و ضعف آگاهی مهارت‌های زندگی و مهارت‌های تربیتی، مهارت‌های مربوط به خانواده و توسعه فردی در بحث‌های روانشناسی و اخلاق است. برخلاف آنچه عنوان می‌شود، اطلاعات مردم در جامعه امروز نسبت به حوزه مهارت‌های زندگی و اخلاق خوب است، اما من معتقدم آگاهی‌های جامعه در حوزه مهارت‌های زندگی بسیار پایین است! در واقع ما با ضعف آگاهی و ضعف علومی که مورد نیاز است، مواجهیم. 
 
اما به نظر می‌رسد در جامعه کنونی اقبال مردم به مشاوره، کلاس‌ها و کلیپ‌ها و کتاب‌های روانشناسی بیشتر از قبل باشد. شما قبول ندارید؟
 ممکن است کتاب زیاد بخوانیم یا کلیپ ببینیم، اما اینکه ما یک مسئله‌ای را یاد بگیریم و بتوانیم آن را به رفتار تبدیل کنیم، امری زمان‌بر و نیازمند تکرار این جلسات و موضوعات آموزشی و کاربردی است. علاوه بر این باید آنقدر تکرار و تمرین مستمر باشد تا درصدی از این آموزش‌ها تبدیل به رفتار شود، اما ما چنین چیزی را نداریم. شاید گفته شود قبلاً کلاس‌ها و مشاور‌ها کمتر بوده، اما این دلیل نمی‌شود! حجم زیادی از آموزش‌ها لزوماً این فرایند تمرین و استمرار را طی نمی‌کند تا به رفتار تبدیل شود. 
پس در واقع با آموزش‌های سطحی مواجهیم!
بله یا سطحی است یا تکرار نمی‌شود. اینکه ما چند کلاس برویم یا در یک رشته تحصیلی دکترا بگیریم، عموماً به این معنا نیست که مهارت‌های زندگی را یاد گرفته‌ایم. بنابراین نیاز است آموزش‌های دیگری داده شود و تجربیات دیگری به دست بیاید؛ چه از نظر اخلاق، چه از نظر رفتاری چه از نظر مهارتی. ما در این زمینه بسیار ضعیف هستیم چه در خانواده و چه در جامعه. 
 
یعنی خانواده‌های ما نمی‌توانند نقش تربیتی خود را به خوبی ایفا کنند؟
خانواده بستر تربیت بچه‌هاست. وقتی این ضعف تربیتی و آگاهی وجود دارد و وقتی مادر خودش خیلی توانمند نیست و مهارت‌های رفتار را که من چه رفتاری باید در قبال عکس‌العمل خاصی از همسرم داشته‌باشم، بلد نیست، این موضوع از خانواده به فرزندان انتقال پیدا می‌کند. ما مشاهده می‌کنیم به طور نمونه دانشجویی که مقطع ارشد یا مقطع دکترا درس می‌خواند، اما متأسفانه مهارت‌های زندگی مانند مهارت‌های ارتباط مؤثر یا مهارت‌های شناخت در خصوص کسی که قرار است برای ازدواج انتخاب کند، ندارد. همه اینها ضعف است. 
 
یعنی با وجود بالا رفتن تحصیلات، دانشی را که برای زندگی روزمره نیاز است، کسب نمی‌کنیم؟
 بله، همینطور است. تحصیلات لازم است، اما کافی نیست. ما داریم این را می‌بینیم. من دانشجو‌هایی داشتم که با قصد ازدواج ارتباطی را برقرار کردند، اما آنقدر این توانمندی ضعیف است که با وجود مشاهده رفتار‌های ناشایست طرف مقابل، ارتباط را ادامه می‌دهند. این بدین معناست که دختر ما آنقدر توانمندی ندارد که تشخیص بدهد این فرد برای او مناسب نیست. مشخص است که این دانشجوی ما شاید کلاس زیاد آمده، کتاب خوانده، اما توانمندی آن را ندارد که شایستگی طرف مقابلش را تشخیص دهد و در صورت ناشایست بودن فرد مقابل قطع رابطه کند. این نیازمند یک ریسک‌پذیری، توانمندی و اقتدار است تا با کسی که می‌بیند فرد مناسبی برای زندگیش نیست، ادامه ندهد. هر چقدر این مسئله جلو برود، ما می‌بینیم فردی که مهارت تصمیم‌گیری و مهارت شناخت درست هم ندارد، متأسفانه با چالش‌های دیگری درگیر می‌شود و همین مسئله ادامه پیدا می‌کند و نهایتاً موجب می‌شود آمار طلاق بالا رود. هر قدر هم که شما وابستگی پیدا کردید، وقتی می‌بینید این رابطه به ضرر شماست نباید آن را ادامه دهید، اما ما می‌بینیم جوانان ما این اقتدار و توانمندی را ندارند که بخواهند یک رابطه اشتباه را پایان دهند. 
 
جایگاه آموزش این مهارت‌ها را کجا می‌بینید؟ خانواده، مدرسه، دانشگاه یا رسانه‌ها کجا قرار است این آموزش‌ها داده شود؟
مسائل تربیتی تک‌عاملی نیست. اینکه ما بخواهیم بگوییم صرفاً خانواده، صرفاً آموزش و پرورش یا محیط اجتماع درست نیست. همه اینها دست به دست هم می‌دهد و موجب می‌شود تربیت مهارت‌های زندگی به وضعیت مناسبی یا نامناسبی دچار شود؛ مثلاً یک کودک در خانواده زندگی می‌کند و پیام‌هایی را از پدر، مادر، اعضای خانواده و فامیل و رسانه‌ها دریافت می‌کند. این پیام‌ها ذهن ما را شکل می‌دهد تا بدانیم در مواجهه با مسائل و موضوعات چگونه رفتار بکنیم. خب مهم‌ترین رکن تربیتی خانواده است. به خصوص مادر که بیشترین زمان را با کودک می‌گذراند، خیلی روی شخصیت کودک تأثیرگذار است، اما در کنارش قاعدتاً این آموزش‌ها در حوزه مهارت‌های زندگی باید از همان دوره ابتدایی آغاز شود. البته نمی‌خواهم بگویم کاملاً نیست، اما آموزش‌های مناسبی هم نداریم. 
ما با پدر و مادر‌هایی مواجهیم که نمی‌دانند در بحث‌های تربیتی باید چه کار کنند! یا بچه را کاملاً آزاد می‌گذارند یا محدودیت‌هایی ایجاد می‌کنند و اطرافیان ایراد می‌گیرند و در امر تربیت دخالت می‌کنند، اما انگار پدر و مادر‌ها خودشان آن تعلیم را ندیده‌اند که باید چه کار کنند و چه کاری درست است، بنابراین وقتی پدر و مادر‌ها سرگردان هستند و موضع تربیتی‌شان مشخص نیست با چالش‌های عمیقی در این حوزه مواجهیم. انگار که افراد خودشان نمی‌توانند تجزیه و تحلیل کنند و افکار دیگران روی آنها تأثیر می‌گذارد. چرا باید مادران ما این آگاهی را نداشته باشند که چه چیزی درست است و اگر کسی هم به آنها اعتراض کرد، بتوانند از شیوه تربیتی خودشان دفاع کنند؟ ما در این موضوعات ضعف داریم. 
 
خانم دکتر ما می‌بینیم در فضای مجازی هر کسی برای خودش کارشناس شده و یک پیج دارد و توصیه‌های روانشناسی ارائه می‌دهد که بعضاً با یکدیگر کاملاً متضاد و مخالف هستند. فضای مجازی و روانشناسی زرد ترویج یافته در آن چقدر می‌تواند به این سرگردانی در حوزه‌های روانشناختی دامن بزند؟
 بله این نمونه‌ها همیشه هست، اما این را در نظر داشته باشید که همیشه وقتی می‌خواهیم از یک ابزاری استفاده کنیم، قاعدتاً باید خودمان علم لازم را داشته باشیم. فرض کنید یک نفر به من می‌گوید می‌خواهم در خصوص موضوعی تحقیق کنم. نخستین قدم این است که در یک ابزار جست‌وجوگر در رابطه با آن جست‌و‌جو کنیم، اما آیا این کافی است؟ مسلماً نه! اگر فردی اطلاعات و آگاهی کافی در خصوص جست‌و‌جو در موتور‌های جست‌وجوگر را نداشته باشد، نمی‌تواند اطلاعات مناسبی به دست بیاورد. در حالی که در عموم جامعه چنین نگاهی تسری دارد. در همان جست‌وجوی اینترنتی هم با نوشتن یک کلمه ده‌ها و صد‌ها پیج در برابر شما باز می‌شود، اما اینکه کدامش را انتخاب کنید، اما باید علم داشته‌باشید تا بتوانید موضوع درست را انتخاب کنید. دوم اینکه حتماً مستند و موثق باشد. منابع معتبر داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است هر کسی یک چیزی را بگوید. شما چه تضمینی درباره این گفته دارید. قاعدتاً باید علم و آگاهی داشته باشید یا به کسی رجوع کنید که به او اعتماد داشته باشید و برایتان مورد وثوق باشد، اما در جامعه امروز ما می‌بینیم چنین موضوعاتی کمرنگ‌شده و در نتیجه با سرگردانی و حیرانی مواجهیم و با مشاورانی مواجهیم که در فضای مجازی توصیه می‌کنند، دوره می‌گذارند و برایش پول می‌گیرند. هنوز این برای جامعه ما جا نیفتاده که مشاور نظر خودش را می‌گوید و لزومی ندارد که شما نظر او را اجرا کنید. این بستگی به نظر خودتان دارد که به او اعتماد می‌کنید و آن کار را انجام می‌دهید یا خیر. در نهایت باید این را در نظر داشته‌باشید که مسئولیت کار شما با خود شماست، نه مشاور! این شما هستید که تصمیم می‌گیرید در زندگیتان جلو می‌روید و مشاور قرار نیست به جای شما زندگی کند؛ نسخه‌هایی که مشاوران می‌پیچند، ممکن است برای همه جواب ندهد. 
بسیاری از افرادی که طبق نظر مشاوران رفتار می‌کنند ممکن است لزوماً به نتیجه‌های خوبی نرسند. خود ما هم باید یک آینده‌نگری داشته باشیم و صرف توصیه‌های حتی یک مشاور نمی‌توان تصمیمات درستی گرفت، بنابراین لازم است فکر کنیم. 
 فضای مجازی هم یک ابزار است که می‌شود از آن استفاده خوب یا بد کرد. بستگی دارد به اینکه من مخاطب و کاربر در چه زمینه‌هایی از آن استفاده کنم. ممکن است خیلی هم خوب باشد. همچنان که بسیاری از افراد با سنین پایین در فضای مجازی درآمدزایی دارند و بسیاری از کار‌های علمی‌شان را هم پیش می‌برند، اما باید فرهنگ آن را داشته باشیم و بدانیم چگونه باید از آن استفاده کنیم. این هم یکی از چالش‌های تربیتی ما در آموزش و پرورش یا دانشگاه است. اینکه چقدر اینها را آموزش می‌دهند؟ من خودم در کلاس‌های خانواده که در دانشگاه دارم، با این مواجه می‌شوم که دانشجویان صرفاً با سرچ در فضای مجازی اطلاعاتی را سر کلاس می‌آورند. در حالی که حتی شما وقتی کتاب از یک نویسنده می‌خوانید با وجود آنکه خودش متخصص آن رشته و خودش صاحب‌نظر است، اما با پاورقی‌هایی مواجه می‌شوید که نشان می‌دهد از منابع گوناگون تحقیق کرده‌است. 
 
یعنی به تعبیر شما حتی ما وقتی که به مشاور مراجعه می‌کنیم باید با عقل و جهان‌بینی خودمان تطبیق دهیم و نباید تصور کنیم نسخه شفابخشی برای ما پیچیده شده‌است، بلکه باید با عنایت به تفکر خودمان نگاه کنیم و حتی شاید لازم باشد بخشی از آن را بپذیریم و بخشی را کنار بگذاریم. 
 بله ما نسخه شفابخشی نداریم. به مراجعان هم می‌گوییم شما بهترین دکتر هم که بروید شما را ویزیت می‌کنند و به شما نسخه می‌دهند، این شما هستید که تصمیم می‌گیرید نسخه را بگیرید و طبق دستوراتی که روی دارو‌ها نوشته شده دارو‌ها را مصرف بکنید یا نکنید. هیچ‌کس جای هیچ‌کس دیگر نیست.
برچسب ها: زنان ، خانواده ، جامعه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار